گفتاردرمانی کودکان اتیسم خیابان پیروزی تهران/کلینیک ابن سینا
تئوری ذهن در کودکان دارای اوتیسم
تئوری ذهن توانایی افراد دارای تیپیک عادی (افراد فاقد اختلال) در مورد بیان نمودن حالات ذهنی افراد دیگر است.این توانایی در سالهای نخست زندگی کودکان نمود می یابد ودر حدود 4 تا 5 سالگی ایجاد می گردد. به لطف این توانایی ما نشانه های اجتماعی را بررسی می کنیم و به صورت اجتماعی رشد می یابیم.افراد مبتلا به طیف اتیسم درجات متفاوتی از اختلال در تئوری ذهن را تجربه می کنند و به همین دلیل لازم است که آن را اصلاح و تقویت کنیم. این توانایی ذهنی نتنها پیش بینی هدف های رفتاری (درک آنچه دیگران فکر می کنند و یا دیگران می خواهند انجام دهند) را انجام می دهد بلکه شامل حالت های ذهنی ژرف مانند فکر کردن، باور کردن، شناختن، رویا پردازی کردن و غیره .. نیز می گردد. با این توانایی ما می توانیم رفتارهای اجتماعی دیگران را توصیف و پیش بینی کنیم.
آدرس گفتاردرمانی ابن سینا:
ابتدای خیابان سی متری نیرو هوایی - تقاطع مسیل منوچهری
جنب ایستگاه بی آر تی پیروزی
پلاک۱/۲ - واحد ۲
تلفن: ۷۷۴۱۵۲۱۷-۷۷۷۵۳۲۲۷
آزمون ذهن خوانی از روی چشم
توانایی برای دانستن حالات ذهنی دیگران مستلزم :
1-توانایی داشتن باور بر عقاید دیگران و این به معنی توانایی خواندن ذهن دیگران ،و دانستن و پیش بینی آن چیزی است که فکر می کنند
2-توانایی انجام یا پیش بینی عملکردی باور ها . این بدین معنی است که چرا فرد دیگری دارای عقیده ای خاص است
3-نیاز به مهارتهای معین که به طورطبیعی در کودکان عادی وجود دارد از جمله:
خواندن چشم دیگران: یک کودک غیر اتیستیک می تواند در 9 سالگی با نگاه به چشمان افراد یا تصویر چشم ها در ازمون بارون کوهن به احساسات فرد پی برد ولی در افراد اتیستیک یا این امر اتفاق نمی افتد یا بسیار بسیار با تاخیر است.آزمون ذهن خوانی از روی چشم توسط بارون کوهن در سال 1995 ساخته شد و دارای فرمت بزرگسالان و کودکان می باشد در این ازمون هر تصویر به مدت چند ثانیه برای کودک به نمایش گذاشته می شود (این ازمون میتواند برروی کاغذ یا مانیتور اجرا گردد) و کودک می تواند از میان گزینه هایی که حالت چشم را توصیف می کند درست ترین و نزدیک ترین حالت را انتخاب کند.
توجه مشترک: در این مهارت کودک به برخی محرکها که فرد دیگری نیز به آن توجه دارد ، توجه و نگاه می کند. توجه مشترک چیزی است که کودکان به طور معمول در 14 ماهگی از آن برخوردارند ولی کودکان مبتلا به طیف اتیسم اغلب درنشان دادن این مهارت دچار مشکل اند.توجه مشترک یکی از اصطلاحات بنیادین در امر آموزش کودک اتیستیک است و درمانگران در مراحل ابتدایی آموزش و درمان خود بر آن متمرکز می گردند. نکته مثبت این مهارت در این است که آن را می توان آموزش و ارتقاء داد. این مهارتی است که پیش از مهارت تقلید می بایستی وجود داشته باشد و یا ایجاد گردد ولی متاسفانه برخی از درمانگران(که حتی شناخته شده در درمان کودکان اتیستیک نیز هستند) از این مهم بی اطلاع اند و در همان مقطع اولیه درمان و آموزش کودک مبتلا به اتیسم به آموزش تقلید می پردازند!!
شناخت و همدلی عاطفی: این مهارت به توانایی قرار دادن خود به جای دیگری اشاره دارد که در حدود 2 سالگی نمایان می گردد.کودکان مبتلا به طیف اتیسم در آزمایشات و پژوهش های بارون کوهن نتایج ضعیفی در همدلی عاطفی به دست آورده اند و این نکته می تواند یکی از علل نقص این کودکان در تئوری ذهن باشد.
بازی وانمودی: کودکان غیر اتیستیک تا 24 ماهگی در بازی های وانمودی مشارکت می کنند و با مهارت ذهنی خود می دانند که فردی که بازی وانمودی می کند فقط در حال وانمود کردن است اما کودکان مبتلا به طیف اتیسم کمتر بازی های وانمودی را انجام می دهند و در آن موفق اند.
باور کاذب: کودکان اتیستیک در 3 سالگی نمی توانند در آزمون باور کاذب موفق باشند. فریت می گوید فریب و حیله توسط کودک 4 ساله به راحتی قابل درک است ولی کودک مبتلا به طیف اتیسم بر این باور است که همه حقیقت را می گویند و باور دروغ و نیرنگ برای انها سخت است و غیر قابل درک.
تحریک احساسات و هیجانات دیگران: یک کودک 9 ساله غیر اتیستیک می تواند با رفتار خود احساسات دیگران را تحریک کند اما افراد مبتلا به طیف اتیسم با IQ بالا می توانند با 3 سال تاخیر این توانایی را به دست آورند.
جابجایی: جابجایی در یک زمینه ذهنی برای یک فرد مبتلا به طیف اتیسم بسیار دشوار است زیرا فرد عادی می تواند از اطلاعاتی که روشن و صریح نیز نیستند هم استنباط داشته باشد اما فرد اتیستیک این توانایی را ندارد.برای اینکه افراد مبتلا به اتیسم رفتار های اجتماعی را درک کنند می بایستی این رفتارها به اجزاء کوچکتر و روشنتری تجزیه گردند تا برای این افراد قابل یادگیری ودرک باشند.
برای ارزیابی این مهارت ذهنی دو تکلیف را می توان انجام داد باور غلط نخستین که با تکلیف سالی و انه که توسط وایمر و پرنرطراحی گردیده و باور غلط دومین مانند تکلیف روز تولد که توسط سالیوان و کول طراحی گردیده است. در اثر نبود تئوری ذهن کودک مبتلا به طیف اتیسم رفتارهای دیگران را غیر قابل پیش بینی، ترسناک و گیج کننده می داند.