نقش کاردرمانی و گفتاردرمانی در درمان سکته مغزی
سکته مغزی در اثر قطع جریان خون قسمتی از مغز و یا پارگی عروق مغز ایجاد میشود. سکته مغزی در هر سنی میتواند اتفاق بیفتد ولی
شیوع آن در افراد سالمند بیشتر است. علائم و نشانههای سکته مغزی
بسته به محل و میزان آسیب، متفاوت است. سکته مغزی معمولاً باعث همیپلژی (فلج یک
نیمه بدن) در سمت مخالف آسیب میشود و ممکن است بیمار علاوه بر مشکلات حرکتی و
عضلانی، دچار عوارض دیگری مانند اختلال در بلع، مشکلات حسی، مشکلات روانی و عاطفی
و اختلالات درکی نیز بشود. اختلالات تعادلی و وضعیتی نیز از عوارض شایع سکتههای
مغزی است.
چنانچه برای مشکل بیحرکتی بیمار اقدامات درمانی مؤثر انجام نشود، مشکلات ثانویهای مانند زخمهای فشاری، عفونت ریه و یبوست به وجود خواهد آمد.
سکته مغزی یک بیماری غیر پیشرونده است که علائم آن ابتدا شدید است ولی با گذشت زمان و درمان مناسب کاهش پیدا میکند. سکته مغزی تأثیرات فراوانی بر زندگی یک فرد میگذارد. این ضایعه ممکن است باعث ناتوانی فرد برای مدت طولانی شود و مشکلات فیزیکی، روانی و اجتماعی پیچیدهای برای او ایجاد کند. عوامل خطرساز در بروز سکتههای مغزی عبارتند از: عدم تحرک و فعالیت بدنی، فشار خون بالا، کلسترول بالا، تنگی عروق، دیابت، بیماریهای قلبی، کشیدن سیگار، مصرف بیش از اندازه نوشیدنیهای الکلی، بیتحرکی مفرط، چاقی
فشار خون بالا مهمترین عامل در بروز سکتههای مغزی است. پژوهشها نشان داده است که کنترل فشار خون باعث کاهش 30 تا 40 درصدی بروز سکتههای مغزی میشود. افراد سیگاری نیز خیلی بیشتر از سایر افراد دچار سکته میشوند.
درمان سکته مغزی شاملسه بخش دارویی، توانبخشی و پیشگیری از بروز سکتههای مجدد است. هر چند میزان بهبودی تا حد زیادی به وسعت و محل آسیب مغزی بستگی دارد اما کیفیت درمانهای توانبخشی و دارویی، میزان انگیزه بیمار و خانواده او و همچنین سن بیمار از عوامل مؤثر بر بهبودی او هستند.
تیم توانبخشی بیماران سکته مغزی عبارتند از: فیزیوتراپ، کار درمان و گفتار درمان. این تیم به بیمار کمک میکند حرکات از دست رفته را بار دیگر به دست بیاورد، دچار عوارض ثانویه ناشی از سکته مغزی نشود، عوامل اجتماعی و روحی، روانیای را که برای بیمار مشکل ساز هستند، برطرف کند و بهطور خلاصه تواناییهای عملکردی خود را به حداکثر ممکن برساند.
توانبخشی باید در مراحل اولیه پس از سکته مغزی شروع شود. در این مرحله پیشگیری از بروز زخم بستر، وضعیت دهی مناسب و انجام تمرینات لازم برای جلوگیری از خشکی مفصل و کاهش دامنه حرکتی مهم است.
بعد از وقوع سکته مغزی بیمار یک دوره شوک مغزی را طی میکند که مدت آن از چند روز تا چند هفته متغیر است. در این مرحله عمدتاً فیزیوتراپی نقش برجسته ای در توانبخشی این بیماران دارد. در این مرحله عضلات شل و حرکت در اندام آسیبدیده تقریبا غیر ممکن است.
بعد از این مرحله، در بیشتر بیماران، تون عضلات به تدریج افزایش پیدا میکند به طوری که اندام ها و مفاصل به الگوی خاص می روند از جمله: شانه برگشته به عقب، بازو چرخیده به داخل، آرنج خم، کف دست رو به پایین، مچ و انگشتان دست خم، لگن به عقب، ران چرخیده به داخل، زانو صاف، مچ و انگشتان پا خم و چرخیده به سمت داخل. این وضعیت الگوی اسپاستیک نام دارد. بیمار باید از ابتدا در وضعیتی خلاف این الگو قرار بگیرد. مثلا آرنج صاف ولی زانو اندکی خم باشد.
بازگشت حرکات معمولا از بالاً به پایین است؛ یعنی حرکات شانه و لگن قبل از حرکات دست و پا برمیگردد. کنترل حرکات دست، در آخرین مرحله توانبخشی به دست میآید. حرکات ظریف دست زمانی برمیگردد که بتوان حرکات شانه و آرنج را کنترل کرد. در این مرحله عمده ی نقش توانبخشی با کاردرمانی می باشد. کاردرمان با انجام تمرینات و حرکات تخصصی و خاص، سعی بر اصلاح این الگوهای نابهنجار دارد. در کاردرمانی، حرکات ابتدا به صورت غیرفعال و با کمک دیگران یا اندام سالم انجام میشود. با گذشت زمان نیاز اندام مبتلا به کمک به تدریج کاهش پیدا میکند و در نهایت بیمار میتواند اندام مبتلا را کاملاً به صورت فعال حرکت دهد. بیمار ابتدا کنترل نشستن، پس از آن ایستادن و در نهایت راه رفتن را به دست میآورد.
گاهی اوقات به علت از دست رفتن قدرت عضلات گردن،
صورت و زبان، جویدن و بلعیدن برای بیمار مشکل میشود. اگر عضلات خیلی ضعیف هستند
باید غذا خوردن را با تکههای کوچک شروع کرد. اینجا نقش گفتاردرمانی در توانبخشی
این بیماران پر رنگ می باشد. گفتاردرمانی به بیمار کمک می کند تا مشکلات بلع، غذا
خوردن و تکلم او اصلاح شود و بهبود یابد. تشویق بیمار به استفاده از سمت فلج دهان
هنگام غذا خوردن موجب افزایش حرکات دهان و صورت شده و عضلات ضعیف را نیز تقویت خواهد
کرد. درصورت لزوم، نگه داشتن فک بیمار به او کمک میکند که هنگام جویدن و بلعیدن
دهان را بسته نگه دارد.
باید از خوردن و نوشیدن در حالت دراز کشیده خودداری کرد زیرا این حالت بلعیدن را
مشکل میکند. نشستن به صورت صحیح و با تنه راست به جویدن و بلعیدن کمک میکند.
رعایت نکات ساده زیر در سرعت بخشیدن به بهبودی بیمار مؤثر هستند:
* استفاده از تحریکات بینایی در پیشرفت درمان مفید است. میتوان یک آینه قدی در جلو بیمار قرار داد و از او خواست حرکات را در مقابل آینه انجام دهد. با این کار بیمار قرار گرفتن در وضعیت صحیح و انتقال وزن به سمت مبتلا را بهتر یاد میگیرد. بیمار باید همیشه به مناسب بودن وضعیت شانهها و قرارگیری سر و بدن در یک راستای صحیح توجه کند. آینه میتواند با دادن بازخورد بینایی مناسب به فرد از این نظر مفید باشد. آینه برای کسانی هم که دچار اختلال حس شدهاند مفید است.
* درمان باید در تمام طول روز و به صورت مداوم انجام شود. در صورتی که درمان به زمانهای خاص مثلا 2 یا 3 بار در هفته یا فقط در حضور درمانگر محدود شود، نتیجه مطلوبی نخواهد داشت.
* انجام حرکات تنها در حالتی باعث بهبود توانایی عملکردی فرد میشود، که به صورت فعال باشد.
* بهتر است از سمت مبتلای بیمار به او نزدیک شوید زیرا باعث چرخیدن سر به سمت مبتلا میشود و در نتیجه توجه او به سمت مبتلا بیشتر خواهد شد. بهتر است میز کنار تخت و سایر لوازم شخصی در سمت مبتلای بیمار قرار بگیرد.
* تشک بیمار نباید خیلی نرم باشد. تختخواب خیلی نرم نمیتواند به جریان خون کمک کند و برای این بیماران مناسب نیست. بهتر است بیمار در اتاقی بخوابد که گرم، کم سر و صدا و با نور ملایم باشد. به بیمار نباید استرسهای عاطفی و هیجانی وارد کرد.
* تا جایی که ممکن است از عصا استفاده نکنید. زیرا
این وسیله باعث تشویق بیمار به جبران ناتوانی با سمت غیر مبتلا میشود. از عصا
باید فقط بهعنوان وسیله کمکی و زمانی که شخص قادر نباشد به تنهایی و بدون کمک راه
برود استفاده کرد.
هدف نهایی در توانبخشی کمک به فرد است تا او بتواند با وجود محدودیتهای
باقیمانده، کارایی خود را حفظ کند و در امور روزمره زندگی و شخصی خود به حداکثر
استقلال برسد.