یافته های بالینی در کودکان فلج مغزی
تشخیص فلج مغزی نیازمند وجود اختلال حرکتی در کودک است. اختلالات تون عضلانی، رفلکس ها، وضعیت بدنی و عملکرد حرکتی در کودک دیده می شود. یافته های اولیه شامل گریه و مکیدن ضعیف، تحریک پذیری، بی حالی می باشند. اگرچه این علائم غیراختصاصی می باشند. در نوزادان پره مچور (نوزادی که زودتر از 9 ماه بارداری به دنیا می آید) یا نوزادان با وزن کم تولد، ناهنجاری های نورولوژیک اولیه مانند دیستونی گذرا ممکن است ادامه پیدا نکنند.
اگرچه در مواردی بهبودی نسبی علائم میتواند در درصدی از کودکان مبتلا به فلج مغزی که علائم درگیری تون عضلانی و رفلکسی را ندارند و قبل از 2 سالگی تشخیص داده شدهاند روی دهد. اما به واسطه این که چون معاینات اولیه نمیتواند ناهنجاریهای آینده را پیشبینی کنند، معاینات مکرر پیگیری برای تشخیص فلج مغزی و درمان صحیح (خصوصاً درمان توانبخشی از جمله کاردرمانی) ضروری هستند.
رفلکسهای اولیه پایدار یا اجباری یک علامت اولیه فلج مغزی هستند. رفلکسهای اولیه اجباری رفلکسهایی هستند که کودک نمیتواند از پدیدار شدن آنها جلوگیری کند. این رفلکس ها میتوانند از کنترل حرکتی ارادی جلوگیری کنند. مثالهای رفلکس اجباری عبارتند از رفلکسهای تونیک گردنی شامل رفلکس تونیک گردنی غیرقرینه، رفلکس تونیک گردنی قرینه و رفلکس تونیک لایبرتنی.
رفلکسهای مورو، پالمار و پلانتار اغلب در کودکان فلج مغزی پایدار باقی میمانند. فقدان یا پاسخ ناکافی مورو در یک سمت در نوزادان باهمی پلژی، فلج شبکه براکیال یا احیاناً شکستگی کلاویکل روی میدهد.
تون عضلانی غیرطبیعی میتواند با کاهش، افزایش یا مقاومت نوساندار به حرکت پاسیو و غیر فعال مشخص شود. به هر حال یک دوره طولانی کاهش تون عضلانی، ارزیابی بیشتر را برای رد اختلال های نروماسکولار همچون میوپاتی مادرزادی یا اسپاینال موسکولار آترونی میطلبد. هایپوتونی اغلب پیش درآمد اتتوئید یا اسپاستیتی است. تنها درصد کمی از کودکا فلج مغزی هایپوتونی دارند.
فلج مغزی اسپاستیک، شایعترین نوع فلج مغزی است و 75 درصد کودکان فلج مغزی را شامل می شود. اسپاستیتی عبارت است از افزایش مقاومت نسبت به حرکت پاسیو مفصل. که اگر با سرعت همراه شود کلونوس رخ می دهد. علائم نرون محرکه فوقانی در کودکان مبتلا به فلج مغزی شامل رفلکسهای افزایش یافته، کلونوس و رفلکس بابنسکی میباشد. دیگر یافتهها شامل کاهش قدرت و کنترل حرکتی که باعث اشکال در هماهنگی و تعادل میشود.
ناهنجاریهای شایع وضعیتی بهوسیله اسپاستیتی و همچنین رفلکسهای اولیه تحتتأثیر قرار می گیرد و شامل اکستانسیون اندام تحتانی و فلکشن اندام فوقانی میباشد. الگوی اکستنشن شامل ادداکشن هیپ، اکستنشن زانو و پلانتار فلکشن مچ پا میتوانند لباس پوشیدن و یا احیاناً قنداق کردن نوزاد را سخت کند. این الگو به عنوان حالت قیچی مانند معروف است و در حالت تحمل وزن یا تعلیق عمودی کودک، الگوی غالب است.
کودکان مبتلا به تون اکستانسور شدید میتوانند وضعیتگیری اوپیستونیک با هایپر اکستانسیون تنه و گردن را نمایش دهند. الگوی فلکشن اندام فوقانی شامل ابداکشن شانه، فلکشن آرنج، فلکشن مچ و انگشتان پروتانسیون مچ و اداکشن میباشد. این الگو هنگامی برجسته میشود که کودک تحریک شده باشد یا در فعالیت دخیل باشد که وضعیت high-guard" ایجاد نماید.
مشت کردن (fisting) غیرطبیعی میتواند تنها تظاهر تون افزایش یافته در کودکان فلج مغزی خفیف باشد. تون عضلانی نوساندار (گاهی تون کم و گاهی تون عضلانی زیاد می شود)، بیشتر مشخصه دیستونی است، دیستونی یک اختلال حرکتی است که در آن انقباضات عضلانی متناوب یا پایدار غیرارادی، پیچش و حرکات تکراری، وضعیتهای غیرطبیعی یا هر دو دیده میشود. دیستونی اغلب در زمان استراحت هم دیده میشود. ام در حالت فعالیت یا وقتی که کودک برای انجام کار یا فعالیتی تقلا می کند، بیشتر دیده می شود.
اسپاستیتی و دیستونی به طور مکرر با هم در فلج مغزی وجود دارند و افتراق این دو نوع الگوی حرکتی با استفاده از ارزیابی بالینی جهت کمک به درمان مناسب مهم است. از دیگر اختلالات حرکتی آتتوز است که یک الگو حرکتی پیچشی یا چرخشی انتهای اندامهاست.
آتاکسی نادر است و اگر دیده شود باید بررسیهای بیشتر برای روندهای دژنراتیو مخچه انجام شود. بیماریهای اسپینوسربلار پیشرونده اغلب با ترکیبی از آتاکسی اسپاستیتی هستند و شامل آتاکسی فردریش و آتاکسی تلانژکنازی میباشند.
در کودکان فلج مغزی، الگوهای حرکتی میتوانند متفاوت باشند. الگوی سینهخیز رفتن، اغلب در کودکان فلج مغزی استفاده میشود. چون تون اکستانسور اندام تحتانی سینهخیز رفتن با استفاده از دو سمت را مشکل میسازد. با وجود این الگو، اغلب در کودکان دارای رشد طبیعی نیز استفاده میشود. راه رفتن روی زانو یا پرش کوتاه یک الگوی اتخاذ شده به علل مشابه است. راه رفتن روی انگشتان در کودکان با اسپاستیتی، تأثیرگذار بر روی هر دو اندام تحتانی، شایع است.
در صورت وجود شرح حال از سوی والدین کودک مبنی بر ترجیح دادن یک دست در انجام فعالیت یا کارها قبل از یک سالگی، باید به همی پلژی شک کرد. استفاده از یک دست به صورت غالب در دو سالگی دیده میشود. همچنین غیرقرینگی حرکتی اندام نیز پزشک را به همیپلژی مشکوک میکند.
برخی کودکان همیپلژی روی باسن لیز میخورند و خودشان را با استفاده از اندام فوقانی غیردرگیر به سمت جلو حرکت میدهند. ناهنجاریهای حرکتی دهان در کودکان فلج مغزی،شامل آبریزش و بیرون آوردن زبان و در مواردی تاخیر در گفتار و تکلم می باشد.